مقدمه
توانایی و استعداد و دانایی و اراده بشر که از قوای درونی او سرچشمه می گیرد، توانسته به مجموعه مجهولات بی شماری در حوزه طبیعت و محیط و ترکیبات مواد و حیوانات و گیاهان دست یابد. انسان در شناخت و پرداختن به خود نیز غافل نبوده و از هزاران سال پیش و از زمانی که موجودیت خود را روی کره خاک شناخته است به تخصص و جست و جو و بررسی و تحلیل رفتارها و ابعاد وجودی و نگرش ها و ویژگی های خود پرداخته است. با این تفاوت که در گذشته های خیلی دور دانش و آگاهی بشر بسیار اندک بوده و شناخت و بررسی ویژگی های انسان نیز در حد اسطوره و حدس و گمان و انتساب رفتارهای خود به خدایان و اسطوره های اعتقادی بوده است. (ضمیری، 1373) استفاده از قوه های درونی و استعدادهای بالقوه و تقویت و ممارست در رفتارها منجر به کشف پدیده ها و امور مرتبط با انسان و روابط آنها شده است شناخت مطلق از انسانها میسر نیست. یکی از شناخت های مهم و پیچیده در مورد انسان شناخت خود انسان است که چگونه موجودی است؟ دارای چه قوای درونی و تقویت آنها ئر تعاملات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تحصیلی و شغلی و خانوادگی چه پیامدها و نتایج را به بار می آورد؟ همه این سوالات و پاسخ ها شخصیت انسان را به وجود می آورد. و در واقع شخصیت هر فردی مجموعه ای از توانایی ها و استعداد ها و باورها و علایق و انگیزه ها و رفتارهای صادره و در مقابل محیط و محرک ها است. (دوران شولتز، 1377) هر فردی نسبت به خود شناختی دارد برخی خود را افراد ترسو و بی اعتماد و نالایق تصور می کنند و برخی خود را توانا و برتر و لایق و با اعتماد به نفس می دانند برخی از توانایی و استعدادهای خود به نحو مطلوب استفاده می کنند و از این رهگذر باز هم راضی نمی باشند. (کولی کن، حسینی. 1367) بعضی ها تحول و تغییرات را دوست دارند و از زمان حال راضی نمی شوند و دائم در حال تغییر وضع جدید هستند و عده ای به سنت ها و رفتارها پایبند می مانند و از تغییر و تحول وحشت دارند. در این تحقیق درصدد بررسی خود پنداری دانشجویان دختر و پسر هستیم.